
عملکرد مالی
یکی از پارامترهای حائز اهمیت که همواره به عنوان یک شاخص مهم در تجزیه و تحلیل شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد، سودآوری است. سودآوری به عنوان یک معیار و راهنمای سرمایه گذاری میباشد و تصمیم گیری یکی از ابزارهای مهم پیشبینی سودهای آتی و ارزیابی روند سودآوری موسسات در آینده، معیار سنجش کارایی مدیریت، معیار ارزیابی نظارت مدیریت بر داراییها و منابع اقتصادی شرکت بوده و فرایند سودآوری در برگیرنده کوشش در مسیر نیل به هدف اولیه واحد تجاری (سوددهی یا بازدهی) در طی زمان و ایجاد حداکثر مبلغ وجه نقد برای سرمایهگذاری است(رضایی، 1389،14). سودآوری به توانایی شرکت در کسب درآمدها بیش از هزینهها اشاره دارد سودآوری نتیجه نهایی همه برنامهها و تصمیمات مالی شرکت بوده وآخرین پاسخها را در مورد نحوه اداره شرکت به تحلیل گران میدهد (اوستون و بریگام، به نقل از اصلانی، 1388 ).
2-4-1- سنجش عملکرد و معیارهای مربوط
سنجش عملکرد، جزء اصلی فرآیند کسب و کار و وظایف مدیریت است که در نظام های کنترلی مد نظر قرارمیگیرد . ارزیابی عملکرد، پیش نیازی در جهت تخصیص منابع و مقایسه مبالغ پیش بینی و واقعی است هم چنین از نتایج آن، میتوان جهت جبران خدمت نیز استفاده نمود. انجام دقیق، مؤثرو کارآمد ارزیابی و سنجش عملکرد، نیازمند شناسایی و به کارگیری معیارهای مالی و غیر مالی سنجش عملکرد است.
اندیشمندان مدیریت، معیارهای عملکرد را در ابعاد مختلف طبقهبندی نموده اندکه از جملة آنها میتوان به نظریة « فوستن»[1] اشاره کرد وی ابعاد عملکرد را در پنج بعد مهم دسته بندی کرده و شاخص های مهم سنجش آنرا نیز معرفی نمود:
بعد رقابت: شاخص سنجش آن عبارت از سهم بازار، رشد فروش و… است.
عملکرد مالی: شاخص سنجش آن عبارت از سودآوری، نقدینگی، کارایی، ساختار یا بافت مالی است.
کیفیت خدمات: شاخص سنجش آن عبارت از سهولت دسترسی، امکانات، تضمینها، ارتباطات و… است.
انعطاف پذیری: شاخص سنجش آن عبارت از میزان انعطافپذیری، انعطاف پذیری در سرعت و… است.
نوآوری: شاخص سنجش آن عملکرد فرآیند نوآوری، عملکرد نوآوری فردی، توان تحقیق و توسعه و … است.
«نورتون و کاپلان»[2]نیز با معرفی سیستم ارزیابی متوازن به عنوان شاخص سنجش عملکرد، مجموعه معیارها را در چهار بعد به صورت جامع معرفی کرده اند که تحولی قابل ملاحظه در ادبیات سنجش عملکرد به صورت علمی و کاربست آن به صورت عملی ایجاد نموده است. این معیارهای سنجش جامع عملکرد را میتوان به شرح زیر برشمرد:
معیارهای مالی و سودآوری: شاخص سنجش آن سود عملیاتی و رشد درآمدی است.
معیارهای رضایتمندی مشتریان: شاخص سنجش آن، سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان و انجام به موقع عملیات است.
معیارهای کارایی، کیفیت و زمان (انحراف(
معیارهای نوآوری و یادگیری، نظیر تعداد اختراعات و نسبت آموزش. در بخش عملی معیارها میتوان گفت که معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل کمی بودن، عینی بودن و قابل لمس بودن نسبت به معیارهای غیرمالی ارجحیت دارد(رهنمای رود پشتی، 1386، 4)
2-4-2- ویژگیهای نظام ارزیابی عملکرد اثربخش
وجود خصوصیات زیر در ارزیابی عملکرد باعث اثربخشی و موفقیت آن میگردد:
- روشن و مشخص بودن معیارها: بدین معنی که نه تنها به صورت مبهم و کلیات بیان نشود بلکه با زبان دقیق و روشن و دور از هرگونه ابهام و به صورت قابل درک بیان شود.
- قابل اندازه گیری بودن: منظور وجود شاخصهایی در ارزیابی است که به صورت کمی قابلیت اندازه گیری داشته باشند.
- معطوف به نتیجه بودن: یعنی نظام ارزیابی به گونهای باشد که نتایج مورد قضاوت و ارزیابی قرار گیرد.
- قابل حصول بودن: بدین معنی که اهداف و انتظارات در زمان مورد نظر قابل حصول بوده یعنی اهداف و استانداردها صعب الوصول نباشند بلکه از نظر ایجاد انگیزش نسبتاً قابل حصول باشند که در این صورت بیشترین میزان انگیزش را برای شخص به همراه خواهد داشت.
- معطوف به زمان بودن: بدین معنی که انجام ارزیابی از طرف زمان معنی پیدا میکند و لازم است زمان یا دوره عملکرد در ارزیابی مدنظر قرار گیرد تا قضاوت و سنجش و ارزیابی عملکرد موثرتر انجام پذیرد.(نورمن و کاپلان، 1993 )
2-4-3- شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها
یانگ و ابرین در سال 2001 شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها را به پنج گروه طبقه بندی میکنند:
الف. شاخصهای سود باقی مانده
ب. شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
ج. شاخصهای مبتنی بر بازار
د.شاخصهای سنتی
ه. شاخصهای مبتنی بر نقد
الف)شاخصهای سود باقی مانده
شاخصهای مبتنی بر سود باقی مانده شاخصهای هستند که هزینه سرمایه در آنها در نظر گرفته شده است. از جمله این شاخصها میتوان به ارزش افزوده اقتصادی اشاره نمود.
ب)شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
این شاخصها همان اجزای سود هستند که هزینه سرمایه در آنها لحاظ نشده است.از این میان میتوان به سود قبل از بهره و مالیات ، سود قبل از بهره ، مالیات و استهلاک ، سود قبل از اقلام غیر متفرقه ، سود عملیاتی پس از مالیات و نرخ بازده داراییها اشاره کرد.
ج)شاخصهای مبتنی بر بازار
شاخصهای هستند که از بازار سرمایه بدست میآیند و از میان این شاخصهامیتوان به بازده بازار و بازده سالانه اشاره کرد.
د)شاخصهای سنتی
طرفداران نظریههای سنتی در حسابداری به مطلوبیت اطلاعات تاریخی اعتقاد دارند و بر این باورند که این اطلاعات بهتر میتواند گویای بستر واحد تجاری باشد. از این جمله این شاخصها میتوان به سود خالص، سود عملیاتی، سود هر سهم ، سود قبل از کسر مالیات به فروش و …اشاره کرد.
ه)شاخصهای مبتنی بر نقد
این شاخصها مبتنی بر مبنای نقدی هستند. از جمله این شاخصهامیتوان به بازده نقدی سرمایه گذاریها و جریان نقدی عملیاتی اشاره کرد (کاشانی پور و رساییان ،1386)
2-4-4- روشهای ارزیابی عملکرد از بعد مالی
از نظر مالی روشهای ارزیابی عملکرد به چهار دسته ذیل تقسیم میشوند. شایان ذکراست این چهار دسته از بعد میزان اطلاعات مورد نیاز هم طبقه بندی شده است.
روشهائی که در آنها از اطلاعات حسابداری برای ارزیابی عملکرد استفاده میشود و همان سیستمهای مالی همانند نسبتهای مالیROAوROE و… هستند.
روشهائی که ترکیبی از اطلاعات حسابداری و بازار را برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می دهند مانند نســخههای مختلفQ توبین و یا نسبت P/E.
نسبت هائی که از دادههای مدیریت مالی استفاده می کنند مانند بازدهی هرسهم و بازده اضافی هر سهم.
نسبتهائی که علیرغم استفاده از اطلاعات حسابداری معیارهای اقتصادی هستند مانند نسبتهای ارزش افزوده اقتصادی (EVA)، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA[3])و ارزش افزوده بازار (MVA[4])
یکی از روشهای، ارزیابی عملکرد با استفاده از دادههای اقتصادی میباشد که اینگونه معیارها بیشتر از آنکه معیارهای مالی باشند معیارهای اقتصادی هستند زیرا اولاً بیشتر مورد استفاده بوده و ثانیاً دادههای اقتصادی در آنها بیشتر مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. مهمترین معیارهائی که در زمینه عملکرد با استفاده از دادههای اقتصادی وجود دارند عبارتنداز: ارزش افزوده اقتصادی (EVA) ، ارزش افزوده بازار (MVA) و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA)
2-4-4-1- ارزش افزوده اقتصادی (EVA):
در دنیای امروزی، مالکان به دنبال اجرای راهکار خلق در شرکتها هستند. معیار EVA به عنوان یکی از بهترین معیارهای نشان دهنده میزان موفقیت مدیر در اجرای راهکار خلق ارزش معرفی گردیده است شاید یکی از بهترین معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر ارزش ، ارزش افزوده اقتصادی میباشد. EVA به پیش بینی سودهای ایجاد شده شرکتها میپردازد. این پیش بینیها از طریق مقایسه سود عملیاتی بعد از مالیات (NOPAT) و کل هزینههای سرمایه صورت میپذیرد (بدهی و همچنین حقوق صاحبان سهام (2003، Grant).
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار اندازه گیری عملکرد و سود واقعی شرکت محسوب میشود و ابزاری برای کمک به مدیران در ارزش آفرینی سهامداران میباشد( صمدی لرگانی و دیگران ، 1389 ).
بیشینه ساختن EVA یک شرکت بایستی با هدف دستیابی به افزایش ارزش آفرینی سهامداران صورت پذیرد.EVA در سطح بالا با بازده سهام همبستگی دارد (استوارت ، 1994 )آقای استوارت در یک سخنرانی تحقیقی که در سال 1994 ایراد نمود و در مجله “Harvard Business review”در نوامبر و دسامبر 1995 چاپ شد بیان میکند:
(EVA بهترین مقیاس ارزش آفرینی است و بهتر از سایر مقیاسهای مبتنی بر حسابداری در تعیین تغییرات ارزش. ثروت سهامداران عمل میکند).
2-4-4-2- ارزش افزوده بازار (MVA) :
از آنجا که هدف اولیه اکثر شرکتها افزایش ثروت سهامداران میباشد بدیهی است که این هدف منافع سهامداران را تامین میکنند. همچنین این هدف برای اطمینان از تخصیص منابع کمیاب به طور کارا کمک میکند. ثروت سهامداران از طریق به حدکثر رساندن تفاوت بین ارزش بازار سهام شرکت و مقدار سرمایه تامین شده توسط سهامداران به حدکثر میرسد. این تفاوت ، ارزش افزوده بازار(MVA) نامیده میشود. MVA از مفیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین پیش بینی ارزش سهام شرکتها میباشد. ارزش افزوده بازار، حاصل ارزش فعلی طرحهای گذشته و فرصتهای سود آور آتی شرکت میباشد. و نشان میدهد که چگونه شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایهاش را بکار گرفته و فرصتهای سودآور درآینده را پیش بینی و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کرده است. از نظر تئوری ارزش افزوده بازار یک شرکت برابر است با ارزش فعلی همه ارزش افزودههای اقتصادی شرکت یا سود باقیمانده ای که انتظار میرود در آینده ایجاد شود (ایزدی نیا و رسائیان ، 1388 ).
2-4-4-3- ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA):
ارزش افزوده تعدییل شده (REVA ) روش EVAرا گسترش میدهد و به عنوان یکی از چارچوبهای تحلیلی ارزیابی عملکرد شرکت ، منجر به فراهم نمودن مفهوم ارزش آفرینی برای فرد میشود(Bacidore et.
2007)، REVA al) ارزش بازار دارائیهایشرکتها رابطه با هزینه سرمایه مورد بررسی قرار میدهد. اساس REVA،EVA می باشد در حالیکه مخارج سرمایهای شرکت بر مبنای میانگین موزون هزینه سرمایه بازار شرکت میباشد و ارزش دفتری دارائیها را نیز در بر میگیرد.
مزیت ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده نسبت به ارزش افزوده اقتصادی در این است که ، در هر زمان REVA مثبت برای سهامداران ارزش مضاعف ایجاد میکند، یعنی سود عملیاتی تامین کنندگان مالی که در پایان سال بر حسب درصدی از ارزش بازار سرمایه آنها بیان شده است ، بیشتر از هزینه فرصت سرمایه آنهاست. اما این وضعیت در ارزش افزوده اقتصادی وجود ندارد زیرا تامین کنندگان مالی میتوانند بازدهی را بر مبنای سود عملیاتی دریافت کنند که از هزینه فرصت سرمایه به کار رفته کمتر باشد ، با وجود اینکه ارزش افزوده اقتصادی مثبت است . مزیت عمده دیگر REVA محاسبه آسان آن میباشد، هر چند که مدیریت میتواند درک کند ارزشهای بازار بیشتر مربوط به محاسبات بازدههای اقتصادی( تا محاسبات ارزشهای دفتری) میباشد، عیب این روش آن است که تحت تاثیر نوسانات مربوط به ارزش بازار میباشد(2008،Artikis).
[1]. fweston
[2].David p.Norman, Robert S.kaplan
[3].Refine Economic Value Added.
[4]. Market Value Added
