همچنانکه شهید مطهری می نویسد: تعلیمات اسلامی که برای دین مطلقا نوعیت واحد قائل است و اختلاف شرایع را از نوع اختلافات فرعی میداند نه اختلافات ماهوی، و از طرف دیگر میدانیم که دین جز برنامه تکاملی فردی و اجتماعی نیست، میرساند که اساس این تعلیمات بر وحدت نوعی جامعههاست و اگر جامعهها انواع متعدد بودند، مقصد کمالی و راه وصول به آن مقصد، متعدد و متکثر بود و قهرا ماهیت ادیان، مختلف و متعدد بود. قرآن کریم با اصرار و ابرام این مطلب را تأکید میکند که دین در همه منطقهها و جامعهها و در همه دورهها و زمانها یکی بیش نیست. از نظر قرآن، ادیان (به صورت جمع) وجود نداشته، دین (به صورت مفرد) وجود داشته است. همه پیامبران به یک دین و یک راه و یک مقصد اصلی دعوت میکردهاند: «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» (شوری: ۱۳)… در واقع واحد انگاری نوع دین بر واحد انگاری نوع انسان دلالت دارد.(مقدمهای بر جهانبینی۵؛ جامعه و تاریخ، ص ۵۲، به نقل از جمشیدی، نظریه فرهنگ، ص ۱۳۹). ↑
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ الر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ(ابراهیم: ۱؛ [قرآن] کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها(ی شرک و ظلم و جهل) بهسوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی،) بفرمان پروردگارشان در آوری، بهسوی راه خداوند عزیز و حمید(ترجمه مکارم شیرازی) ↑
کمالیپور، عناصر ارتباط بینفرهنگی و خاورمیانه، ۱۳۸۲٫٫ ↑
همان ↑
محمدی، دین و ارتباطات، ۱۳۸۲، ص ۶۲ ↑
در فقه امامیه سرفصلهایی با عنوان «تشبه به کفار» وجود دارد که ناظر به تمایز هویتی میان مسلمانان و غیرمسلمانان است. مهمترین مباحث در موضوع تشبه به کفار شامل پوشش، آرایش و آداب و رسوم و مانند آن میشود. بهعنوان مثال، عن ابی عبدالله(ع) قال: «اوحی الله عزوجل الی نبی من انبیائه قل للمومنین: لاتلبسوا لباس اعدائی و لاتطعموا طعام اعدائی و لاتسلکوا مسالک اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی(صدوق، فقیه، ۱،۲۵؛ علل الشرایع، ۳۴۸؛ تهذیت،۶، ۱۷۲؛ حر عاملی، ۳، ۲۷۹). طبق روایتی از امام صادق علیهالسلام، دلیل نهی از تکتف در نماز(گذاشتن دستها روی هم) تشبه به اهل کتاب است( بحار الانوار،ج۸۴،ص۳۲۵٫)
سیدمحسن خرازی در بررسی تشبه به کفار و پیروی از آنان مینویسد: « بدون شک تشبه به کفار و پیروى از آنان، در صورتى که انگیزه آن داخل شدن درهیات کفار و خارج شدن از هیات مسلمین باشد، حرام است؛ زیرا اگرشخص توجه داشتهباشد که این عمل به معناى عدول از اسلام است، ارتکاب آن موجب ارتداد است و اگرمتوجه این نکته نباشد بلکه فقط به انگیزه همرنگ شدن با کفار در امور خود ازآنان پیروى کند، این کار گناهى بزرگ و جهلى سترگ محسوب مىشود.»(خرازی، ۱۳۷۷، در: فقه اهلبیت، ش۱۵ ) از آیات ۴۹ مائده، ۳۵ نونس و ۷۱ مومنون نیز برای نهی از تشبه به کفار استفاده شده است. در استفتاءات مربوط به تقلید از فرهنگ غربی از حضرت آیتالله خامنهای آمده است که: «آنچه که پوشیدن آن با عفّت و اخلاق اسلامى منافات داشته باشد و یا ترویج فرهنگ غربى که دشمن فرهنگ اسلامى است، محسوب مىشود، واردات و خرید وفروش و پوشیدن آن جایز نیست»( http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=124&pid=124&tid=-1) و در پاسخ به تقلید از مدلهای غربی در کوتاه کردن مو فرمودند: «معیارهای حرمت در این موارد، شبیهشدن به دشمنان اسلام و ترویج فرهنگ آنهاست.»(سوال ۱۳۷۵) ↑