وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاهَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّهٌ مُّقْتَصِدَهٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا یَعْمَلُونَ؛ یعنی اگر آنان بهرهنمودهای تورات و انجیل و آنچه بهسوی آنان از پروردگارشان نازل شده است –یعنی قرآن- عمل می کردند، از نعمتهای زمینی و آسمانی برخوردار میشدند.»(مائده: ۶۶) ↑
جوادی آملی؛ روابط بینالملل در اسلام، ۱۳۸۸، ص ۱۶. ↑
زمین بهمثابهمادر در آیین های دیگر هم وجود داشته است. بهعنوان مثال: «پیامآوری هند، بهنام اسموهالا، رییس قبیله واناپیوم، زراعت و کشت کردن در زمین را رد کرد. وی بر آن بود که ناقص کردن و چاک دادن زمین، مادر همه، گناه است. ولی گفته است: “شما از من م یخواهدی که زمین را شخص بزنم! آیا می خواهید که چاقویی برگیرم و سینه مادرم را بدرم؟” سپس هنگامی که می میرم او مرا در آغوش نخواهد گرفت».(الیاده، مقدس و نامقدس، ۱۳۸۷، ص ۱۰۳). ↑
جایگاه والدین در تعاملات انسانی را امام سجاد علیهالسلام اینگونه تصویر میکند: خدایا، چنان کن که پس از هر نماز خود، و در هر زمان دیگری از شب، و در هر ساعتی از روز، به یاد آنان باشم. خدایا، چنان کن که من از پدر و مادرم چنان بیم نمایم که از پادشاه خودکامه، و به آن دو همچون مادری بس مهربان و دلسوز نیکی کنم، و فرمدانبرداری از پدر و مادر و نیکی کردنِ من در حق ّ ایشان را برای من از خواب در چشم خواب آلودگان شادی آورتر، و از آب خنک در کام تشنگان گواراتر ساز، تا خواهش ایشان را بر خواهش خود ترجیح دهم، و خرسندی آنان را بر خرسندی خود مقدم دارم، و نیکی آن دو در حق خودم را بسیار بینم، اگر چه اندک باشد، و نیکی خود در حق آنان را اندک بینم، اگر چه بسیار بوَد. خدایا، آوای مرا در برابر ایشان نرم و آهسته گردان، و سخنم را خوشایندشان ساز، و مرا با آن دو نرمخو کن، و مرا دلسوز ایشان قرار ده، و چنان کن که با آنان خوشرفتار و غمخوار شوم. ↑
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.
انفال:۷۵ ↑
فرقان:۵۴ ↑
مصباح یزدی، ١٣٨۴: از کاویانی، ص٩۶ ↑
پیامبر خدا (ص) به منذربن ساوی می نویسد: «به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمد، پیامبر خدا به منذربن ساوی، … و اما بعد: هر که رو به سوی قبله ما نماز بخواند و با ما هم سفره شود، او مسلمان است و در نیک و بد یکدیگر شریک خواهیم بود»(ابویوسف، الخراج، ص ۱۴۱، و نیز سیره ابن هشام، ج۴، ص ۲۵۴، به نقل از ابوعید، روابط بینالملل در فقه اسلامی، ۱۳۹۱، ص ۵۲٫ ↑
ابوعید، روابط بینالملل در فقه اسلامی، ۱۳۹۱، ص ۵۷٫ ↑
همچنان که سعیدرضا عاملی در مقالهای روابط میان اهل تسنن و تشیع در استان گلستان را با عنوان روابط میانفرهنگی مطالعه کرده است(عاملی و مولایی، ۱۳۸۸). ↑
ممکن است این نکته به ذهن خطور کند که شاید حیات و عرصههای مواجهه و معاملات ضلع دیگری هم دارد و آن مواجههی با خلیفهی الهی و مقولهی خلافت و حکومت است. اما تصور من این است که حوزهی ولایت و خلافت در حوزهی مواجهه با خالق است و چیزی جدای از ولایت الهی نیست. درحقیقت باید گفت که موضوع خلافت الهی، چه در افق معصومان و چه در افق فقیهان و عادلان درواقع دامنه و تداوم ولایت الهی است و ولایت ذاتی و استقلالی نیست. نه معصوم و نه فقیه عادل ولایت ذاتی ندارد. معصوم خلیفهی الهی است و فقیه خلیفه و ولی معصوم است(صادقی رشاد، «شست سبک زندگی اسلامی معطوف به مبحث خانواده»، سخنرانی در دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران؛ ۱۳۹۱) ↑
ر.ک: علیخانی، ۱۳۹۲، ص ۱۴۰- ۱۴۱٫ ↑
تسخیری، ایدههای گفتگو با دیگران، ص ۱۱۷ ↑
طبق تعریفی که از ارتباط میانفرهنگی ارائه شد، تحلیل کنش جایگاه محوری در آن خواهد داشت. ↑
movement ↑
فی، پارادایمشناسی علوم انسانی؛ ۱۳۸۹، ص ۱۵۷٫ ↑
هر کنشی را میتوان رفتاربهحساب آورد اما هر رفتاری را نمیتوان کنش اجتماعی دانست. کنش اجتماعی متوجه زمینه ها، منابع، بسترها، تاثیرات و تاثرات رفتار است. ↑
فی، همان، ص ۱۷۴٫ ↑
کاری که در محدوده وجود انسانی انجام می شود اگر با اراده و آگاهی نباشد کنش انسانی نیست. (پارسانیا، جهانهای اجتماعی؛ ۱۳۹۱، ص۲۴) ↑
همان، ص ۲۵ ↑
fact ↑
هکمن؛ وبر، گونههای ایدهآل و نظریه اجتماعی معاصر، ۱۳۹۱، ص ۳۷ ↑
همان، ص ۴۵ ↑
ر.ک: ادیبی، حسین و عبدالمعبود انصاری، نظریههای جامعه شناسی، تهران، ۱۳۵۸، ص ۷۰-۷۱ و توسلی، نظریههای جامعهشناسی، ۱۳۸۸، ص ۱۷۹ ↑