این روزا سریالای تلویزیونی شدیدا پرطرفدار شدن و مطمئنا باید عصر حاضر رو عصر طلایی تلویزیون و سریالای تلویزیونی نامید. در چند سال گذشته اونقدر سریالای تلویزیونی زیادی ساخته شده که شاید بشه گفت سازندگان در مورد سوژه دچار کمبود شدن و تماشاگران هم شرایط سختی واسه انتخاب سریالای تلویزیونی دارن. یکی از راهکارهای اصلی سازندگان سریالای تلویزیونی رفتن به سراغ فیلمای سینمایی موفق و ساختن سریال یا سریالایی از روی داستان این فیلم هاست. در قسمت اول این مطلب شما رو با تعدادی از سریالای برتری آشنا کردیم که طوری با یه فیلم سینمایی که قبلاً ساخته شده در رابطه بودن و در ادامه این مطلب می خوایم شما رو با تعداد دیگری از این سریالای جذاب آشنا کنیم.

۱۰- وست وورلد

فیلم علمی-تخیلی «وست وورلد» (Westworld) ساخته مایکل کریچتون در سال ۱۹۷۳ با بازی یول براینر به خاطر داستان متفاوتش مورد توجه قرار گرفت که در مورد آدمای ماشینی بود که تو یه پارک نمایشی حضور داشته و فیلم در واقع ترس مردم اون دوران از زندگی ماشینی و از دست رفتن کنترل روی این ماشینا رو به تصویر می کشید. اقتباس سریالی شبکه اچ بی اون از این فیلم حتی بالاتر رفته و فرق ظاهری و مشخصی بین آدم خوب و روبات بد رو کلا حذف کرده. خوب و بد و مشکی و سفید تنها انتخابایی هستن که موقع ورود به دنیای «وست وورلد» باید داشته باشین اما در ادامه راه بازیگران مجبور به انتخابایی می شن که اونا رو دچار چالشای اخلاقی و داخلی می سازه.

مسئله انسانیت دو لبه داره: انسانیت بشر براساس استقلال و درک اون شکل میگیره؟ یا این که اصل موضوع در مورد آدم بودن همدردی و مهربانی و ترحمه؟ دنیاسازی سریال «وست وورلد» از اسطوره شناسی عمیق تا جزییات ریز و فراوون و شخصیت پردازیای پیچیده اش بسیار عجیب بوده و بازیای ایوون راشل وود، ثاندی نیوتن و اد هریس بیشتر از دیگر بازیگران به چشم میاد. هر چند فیلم پر از خشونتای عریان و تکون دهنده س اما هر بار نمایی متفاوت از زندگی آدم و انسانیت افراد رو در برابر نمایش قرار میده. سریال «وست وورلد» تاختن دیوونه واریه که شما رو مجبور می سازه که به افسار مرکب خود چنگ زده و هر چند بعضی وقتا شما رو تا مرحله سقوط پیش می بره اما سواری جذاب و هیجان انگیزی رو واسه شما جفت و جور می کنه.

۹- پلنگ صورتی

با اینکه فیلما و سریالای خیلی از روی داستان «پلنگ صورتی» ساخته شده اما بهترین سریالای این شخصیت در دهه ۱۹۶۰ و به وسیله بلیک ادواردز ساخته شدن. کمی بعد از این که پیتر سلرز در نقش کارآگاه گلوزو در فیلمای «پلنگ صورت Panther) و «تیری در تاریکی» (A Shot in the Dark) به جهانیان معرفی شد، کارتونایی که در تیتراژ اول و انتهای فیلم به نمایش درآمدند باعث جلب توجه تماشاگران شده و باعث شد که اپیزودهایی نیم ساعته از روی این کارتونا ساخته شه.. این فیلمای کارتونی بدون دیالوگ با آهنگسازی موندگار هنری مانچینی هنوزم در خاطره دوستداران شخصیت «پلنگ صورتی» مونده.

۸- مسافرخانه خانوداده بَیت

این سریال از روی فیلمی با عنوان «مسافرخانه خونواده بَیت» (Bates Motel) ساخته شد که خود بعد از فیلم «روانی» (Psycho) آلفرد هیچکاک و به عنوان پیش درآمدی واسه اون به حساب می اومد. هر چند سریال «مسافرخانه خونواده بیت» از فیلم هیچکاک به طور کاملً فاصله گرفته اما از تمای این فیلم به بهترین راه استفاده کرده و شخصیتایی که فکر می کنیم قبلاً می شناختیم رو با عمق بیشتری به ما می شناساند. به لطف بازیای فوق العاده و متعهدانه ورا فارمیگا و فردی هایمور در نقشای اصلی داستان میشه خباثت و شیطان ذاتی موجود در این خونواده رو به شکل بسیار روشن تری دید.

حتی در مواردی که اونا مرتباً از خطوط قرمز اخلاقی عبور می کنن که هر بار یافته های خونبارتر و خونبارتری رو به دنبال داره هم نگاه کردن به اتفاقات فیلم و خونواده بیت شما رو دلزده نمیکنه و واسه شما تکراری نیس.
در واقع در این سریال شخصیتای قاتل داستان، ترس رو به شکلی انسانی به کار می گیرن. مطمئنا آلفرد هیچکاک و تماشاگران سریال به سازندگان اون (کِری اهرین و کارلتون کیوز) افتخار می کنن.

۷- جنگ کلونا

کی می تونه بگه که «پیشتازان فضا» (Star Trek) تنها فرانچایزیه که هم در نسخه سینمایی و هم نسخه تلویزیونی به یه اندازه موفق عمل کرده؟ باید بدونین که سریال انیمیشن «جنگ کلونا» (Clone Wars) هم با موفقیت تونست خط داستان گویی فیلم «پیشتازان فضا» رو در همه جهات گسترش بده و همزمان بیشتر و بیشتر در زندگی شخصیتای جدید و قبلی کمتر پرداخته شده نفوذ کنه.
سریال انیمشن «جنگ کلونا» با در نظر گرفتن زمان کم هر اپیزود (۲۲ دقیقه) باید یه داستان کامل و پیچیده رو به اقتصادی ترین شکل ممکن روایت کنه و هر کدوم از اپیزودها یه موضوع خاص از داستان نبردها یا بررسی شخصیتا گرفته تا پیشرفت اسطوره شناسی و ساختار دنیای سیاسی رو به تصویر می کشید.

صداهای عجیب و حضور بازیگران مهمون باعث شد که این انیمیشن تلویزیونی روح تازه ای در دنیای «پیشتازان فضا» بدمد هر چند پس از ۶ فصل پخش اون به اتمام رسید. هر چند الان مجموعه انیمیشنی دیگری در این فرانچایز با عنوان «جنگ ستارگان: شورشا» (Star Wars: Rebels) پخش می شه اما نباید از یاد برد که همه چیز از سریال انیمیشن «جنگ کلونا» شروع شده بود.

۶- تجربه نامزدی

فیلم «تجربه نامزدی» (The Girlfriend Experience) ساخته استیون سودربرگ به بررسی روان از هم گسیخته آدمایی می پردازه که طمعای اونا بنگاهای اقتصادی خصوصی رو کلا نابود می کنه.
این وسط اونا دختری که وانمود می کنه نامزد اوناس رو دکتر خود پیدا میکنن. این زن واسه به حرکت درآوردن و تکون دادن خودِ این افراد استخدام شده در حالی که دنیایی که این افراد خودخواه به آتیش کشیده ان بیشتر و بیشتر در آتیش می سوزد. این فیلم در سال ۲۰۰۸ که بحران اقتصادی جهانی در راه بود ساخته و سال بعد اکران شد.
در این فیلم تاجران طماع به فاحشگانی بی باک تشبیه شدن و اقتباس تلویزیونی لوج کریگان و ایمی سیمتز از این فیلم هم همین سبک و راه و روش رو در پیش گرفته اما بیشتر از فیلم سودربرگ وارد پیشداوری در مورد فعالیتای اقتصادی، قرارداده های اجتماعی و محدوده های سرمایه داری می شه که همیشه دستکم یه جنسیت رو قربونی جنسیت دیگه می کنه.

در سریال «تجربه نامزدی» شخصیت کریستی با بازی رایلی کیو سفر شخصیتی خود رو با طمع زندگی لوکس و چیزای مهم مالی شروع می کنه اما نقش اون به عنوان یه فاحشه ماهر تغییر کرده و بین خطر و هیجان اونو سردرگم می کنه طوری که بیننده هم انتظار نداره این سراسیمگی خیلی راحت و به زودی به پایان برسه. نیم ساعت پایانی اپیزود پایانی فصل اول یه بحران شخصیتی و وجودی رو به روشنی در برابر نمایش قرار میده که هیچ جوابی واسه اون وجود نداشته و شدیدا شخصیت اصلی فیلم و تماشاگران رو در بهت و حیرت و البته پریشونی و گیجی فرو می بره.

این مطلب را هم حتما بخوانید :   راهکارهای مناسب برای داشتن پوست خندان و شاداب

۵- پدر و مادر بودن

سریال تلویزیونی «پدر و مادر بودن» (Parenthood) با لیست بلند بالایی از بازیگران سرشناس و سازنده ای که همیشه سریالای عالی ساخته هم یکی از سریالای درام خانوادگی هستش که مثل نداره. همه چیز در این سریال حساب شده و به موضوعاتی پرداخته که کمتر در سریالای دیگه پرداخت مناسبی پیدا کردن، موضوعاتی مانند ترس از سرطان و بارداری ناخواسته و بعضی موضوعات دیگه. در کنار این موضوعات جدی که سریال به اونا می پردازه موضوعات مفرحی مانند مهمانی و مسابقات آشپزی هم با کررات در این سریال به نمایش در میاد که فضای خوشحال و پرهیاهویی رو به اون می بخشه.

۴- فارگو

هر اون چه که در این سریال فوق العاده می بینیم مدیون برادران کوئنه. هر چند نوآ هاولی در ساخت سریال «فارگو» (Fargo) از ایده و تجربیات برادران کوئن الهام گرفته اما این موضوع باعث نشده که ایشون به نقش، صدا و داستان گویی خود اطمینان نداشته باشه و فقطً نقش یه پیرو صرف رو بازی کنه.
هر اپیزود از این سریال شایستگیای خاص خود رو داره که در اونِ واحد جذاب و باشکوه، تلخ و نیشدار و تهوع آوره. هیچ بخشی از این کمدی مشکی تصادفی نیس حتی حوادثی که به طور کاملً به نظر می رسن یهو اتفاق افتادن. هر دیالوگی  که در سریال رد و تبدیل میشه براساس یه پازل پیچیده در مورد انسانیت استواره که روی صحنه به نمایش گذاشته می شه.

یه آدم معمولی با انتخابی بین فریب، فساد و طمع ورزی مواجه می شه و عکس العمل اون به این شرایط به یه نتیجه منطقی منجر می شه… البته تنها بعضی وقتا. سریال «فارگو»  تمثیلی سرد و خشن و بیرحمانه از شرایط انسانه که از سخنان چند پهلو و با دورویی و شخصیتایی بسیار ملون تر و متغییر تشکیل می شه.
الکی نیس که این سریال بازیگران بزرگی مانند بیلی باب تورنتون، مارتین فریمن، کریستین دونست و ایوون مک گرگور رو به خود جلب کرده و اونا رو راضی ساخته که نقشی در اون داشته باشن.

۳- بافی قاتل خون آشام

شاید بشه گفت که تنها جاس ودون می دونست که دنیای بافی تا به این حد بزرگه. در کل اون داستان فیلمی با عنوان «بافی قاتل خون آشام» (Buffy the Vampire Slayer) رو نوشته بود که بالاتر از اون چیزی که اون تصور می کرد رفت. وقتی که ودون فرصتش رو پیدا کرد سریالی رو با همین نام ساخت که تاثیر زیادی به همه سریالای ترسناک فانتزی پس از خود گذاشت. در این سریال استاندارد جدیدی تعریف شده که  قبلاً هیچ وقت هیچ سریالی از اون عبور نکرده و شاید هیچ وقت هم این اتفاق اتفاق نیفته. در ترکیب داستان ترسناک و هیجان انگیز هیولاهای شیطان صفت با یه داستان به درازای یه فصل یا حتی چند فصل، سریال «بافی قاتل خون آشام» رو میشه به یه ماشین قصه گویی تشبیه کرد که هیچ چیزی کم نداشته و هیچ چیزی هم نبود که نتونه بکنه.

بافی سامرز با بازی سارا میشل گلار یه دختر جوونه که وظیفه ای نداره جز نابود کردن خون آشاما و دیگه موجوداتی که به دنیای تاریکی تعلق دارن. ایشون همراه با گروهی از دوستان علاقه مند و وفادارش به سختی در این راه می جنگد و در بعضی از موارد تلفاتی هم به ارتش اون وارد می شه.
شخصیت بافی رو باید یکی از قوی ترین شخصیتای زن سریالای دهه ۱۹۹۰ نامید. برخلاف وجود فانتزی سریال و اسم غلط اندازش، سریال «بافی قاتل خون آشام» بسیار هوشمندانه طراحی شده و بسیار بیشتر از اون چه که تصور می کنین غنیه.

۲- M*A*S*H

سریال «M*A*S*H» که از روی فیلمی به همین نام به کارگردانی رابرت آلتمن ساخته شده بود داستان یه گروه از جراحان نظامی در بیمارستانی سیار در دوران جنگ کره رو روایت می کنه.
هدف اصلی فیلم تقبیح و به مسخره گرفتن جنگ نیس بلکه می خواد چگونگی کنار اومدن افراد با اینجور وقایع بزرگ و مخوفی رو از راه خنده به تماشاگر نشون بده. در حالی که سریال «M*A*S*H» بسیار وارد دنیای سیاست و انتقاد سیاسی شده و طوری جنگ ویتنام رو به مسخره می گرفت بلکه داستانی سراسر سرخوشی هم داره که از بازیگران با استعدادی مانند آلن آلدا، لورتا سویت، جیمی فار، هری مورگان و ویلیام کریستوفر واسه به تصویر کشیدن ماجراجوییای خنده دار و بامزره بیشترین استفاده رو برده.

هر چند الان سریالای زیادی دارای ترکیبات کمدی و درام سنگین دیده می شه اما مطمئنا باید گفت که خیلی از اونا از سریال «M.A.S.H» الهام گرفتن. هم اینکه این سریال یکی از بهترین موسیقیای متن سریالای تموم تاریخ رو در خود داره.

۱- چراغای جمعه شب

سریال «چراغای جمعه شب» (Friday Night Lights) دنیایی ساخته بود که هممون می خواستیم جزئی از اون باشیم و این کار رو پس از رمان و فیلمی با همین عنوان به کارگردانی پیتر برگ انجام داد که در مورد یه تیم فوتبال آمریکایی تو یه مدرسه کوچیک بود. این سریال اونقدر تأثیری بر بینندگان خود داشت که هنوز خیلی از افراد می تونن دیالوگا، ساختار مدرسه، شماره ها، القاب و کار و کاسبیای محلی درون شهر ترسیمی سریال رو به یاد بیارن. همونطور که در سریال همه شهر از والدین و مدیران مدرسه گرفته تا طرفداران و پشیتبانان از مربی تیم میخوان که هر هفته پیروزی جدیدی رو واسه اونا به ارمغان آورده و کلا این فشار همیشه روی تیم حس می شد، روی صحنه هم سریال واسه گرفتن رضایت و تصرف قلبای تماشاگران مقابله می کرد و مانند هر فیلمی در ژانر ورزشی کاری خیلی سخت داشت اما تونست در هر اپیزود پیام روشن پیروزی رو به تیم و در ادامه به تماشاگران منتقل کنه.